دهههاي اخير بستر تحولات عميقي در اقتصاد جهاني بوده است و تحولاتي كه نمود آن دراقتصادهاي ملي و منطقهاي بيش از پيش به چشم ميخودر. امروز در دوراني به سر ميبريم كه در آناقتصاد ملي و منطقهاي نيز معنايي نمييابد. حلقه رقابت در عرصه تجارت هر روز تنگتر و پيچيدهترميشود و خلق مزيتها و توليد و فروش كالا محور فعاليتهاي اقتصادي قرار ميگيرد. بدون ترديد آيندهاز آن كساني خواهد بود كه با درايت و تدبير و به كارگيري مناسبترين روشها و ابزار، گوي سبقت را ازرقيبان بي شمار و قدرتمند بربايند. ما نيز اگر بخواهيم بمانيم راهي جز تجهيز و تربيت همه عوامل مؤثردر عرصههاي توليد و فروش نداريم.
راهي بي بازگشت را پيش رو داريم. راهي كه شايد با تبيين محورهاي اصلي بتوانيم شناخت كاملاز آن داشته باشيم. اين محورها عبارتند از:
محور اول: ايجاد بينش (attitude) و درك صحيح از مفهوم تبليغات (advertising) و قايلشــدن تفـاوتهاي اسـاسي بيـن ايـن اصطلاح بـا بــاور ســـــازي (propagand) و روابط عمــــومـــي(Public relations) و نهادينه كردن فرهنگ تبليغات به عنوان صنعتي كه باور توليد ميكند.
محور دوم: افزايش سطح دانش عمومي (knowledge) در زمينه تبليغات با بهرهگيري ازسيستمهاي آموزشي مدرن و به روز از يك سو و تعريف ساختار يك نظام آموزشي براي تربيت نيروهايمتخصص، مجهز به دانش روز ساماندهي افكار عمومي.
محور سوم: تعريف يك نظام اجرايي براي شفاف سازي شيوههاي اجرايي و شناسايي گروههايحرفهاي و تعيين پارامترهاي مشخص براي تمايز آنان با گروههاي غير حرفهاي فعال در عرصههايتبليغاتي.
منبع: ژورنال تبلیغات
بررسي جايگاه تبليغات ( رسانه اي و فردي)در اقتصاد سرمايه داري و مقايسه آن با مباني فكري اقتصادي اسلامي